آموزگار چند پایه
آموزگار چند پایه
آموزش ابتدایی
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, توسط نصیری |

فواید داشتن نگرش جامعه شناختی:

1-   افزایش خودشناسی
          جامعه شناسی باعث خود روشنگری شده و باعث می شود که هرچه بیشتر مردم در مورد وضعیت زندگی خود و عوامل موثر بر آن بدانند. از قضاوت های عامیانه دست برداشته و دید بازتری پیدا کنند.
2-   باورهای معمول ما را نسبت به خودمان و دیگران متزلزل ساخته و غنی تر می سازد.
3-   جامعه شناسی ما را با نتایج ناخواسته رفتارمان آشنا می کند. بطور مثال ممکن است دولتمردان برای ایجاد عدالت اجتماعی و دفاع از حقوق زنان حضور گسترده آنها در جامعه را تسهیل  کنند اما بعد از مدتی، بالارفتن سن  ازدواج، ازدیاد طلاق و افزایش مشکلات اخلاقی در جامعه از اثرات ناخواسته این امر است.
4-   پرورش قدرت تخیل
       با دورساختن اندیشه مان از جریانهای عادی زندگی روزانه و از بالا به آن نگاه کردن و از نو نگریستن نتیجه بینش جامعه شناختی است. بطور مثال چای خوردن تنها خوردن یک نوشیدنی نیست بلکه دارای ارزش نمادی است و در روابط اجتماعی ما نقش مهمی دارد
      پرورش تخیل جامعه شناسی دارای ابعاد انسان شناختی و تاریخی است. در بعد انسان شناختی باعث می شود صور مختلف حیات اجتماعی را مشاهده کنیم و با مقایسه آن با شیوه زندگی خودمان، به تفاوت الگوهای ویژه رفتار خودمان پی ببریم. بعد تاریخی آن به این معناست که ما وضعیت فعلی را با گذشته مقایسه کرد. شناخت ژرفتری بدست آوریم و در نهایت به ما قدرت پیش بینی آینده را می دهد.
نقش جامعه شناسی در سیاستگذاریهای عملی در جامعه:
       به اصلاحات اجتماعی عملی کمک کند. نخست، درک بهتر مجموعه ای از شرایط اجتماعی معمولا امکان نظارت بهتری را برآنها فراهم می کند. دوم، جامعه شناسی ما را متوجه تفاوتهای فرهنگی کرده و امکان می دهد تا سیاستگذاریها بر پایه آگاهی از ارزشهای فرهنگی مختلف استوار گردد. سوم، میتوانیم نتایج (خواسته و ناخواسته) اتخاذ برنامه های عمل خاص را مورد بررسی قرار دهیم. سرانجام و شاید مهمتر از همه، جامعه شناسی موجب خودروشنگری گردیده و فرصت بیشتری به گروهها و افراد برای تغییر شرایط زندگیشان ارائه می­کند.
تاریخچه جامعه شناسی:
      واژه جامعه شناسی را «اگوست کنت» در سال 1838 بدعت گذاشت. او معتقد بود جامعه شناسی باید برپایه مشاهده منتظم و طبقه بندی استوار شود.
      هربرت اسپنسر نظریه تکاملی داروین را در مورد جوامع بشری به کاربست. او معتقد بود که جوامع انسانی از طریق یک تکامل تدریجی، از ابتدایی به صنعتی تکامل می یابتد . این جریان یک فراگرد تکاملی طبیعی است که انسانها نباید در آن دخالت کنند.
       لستروارد آمریکایی کتاب جامعه شناسی پویا را در 1883 منتشر کرد. او در این کتاب از پیشرفت اجتماعی از طریق کنش اجتماعی با هدایت جامعه شناسان، هواداری کرد.
     امیل دورکیم در 1895 کتاب قواعد روش جامعه شناختی را منتشر کرد و در آن، روشی که در بررسی ماندگارش از خودکشی در گروههای گوناگون به عمل آورده بود، به روشنی شرح داد. او معتقد بود که جوامع بشری با باورداشتها و ارزشهای مشترک اعضایشان انسجام می یابند.
     ماکس وبر(1920-1864) معتقد بود که روشهای علوم طبیعی را نمی توان در باره مسائل مورد بررسی در علوم اجتماعی به کاربست. وبر استدلال می کرد که چون دانشمندان اجتماعی جهان اجتماعی محیط زندگی خودشان را بررسی می کنند برداشت های ذهنی خود را دخالت می دهند. او تاکید بر فارغ شدن از ارزشها در پژوهش می نمود.
     درس جامعه شناسی در دهه 1890 در بسیاری از دانشگاهها ارائه شد. در 1895، مجله آمریکایی جامعه شناسی انتشارش را آغاز کرد و در 1905 انجمن جامعه شناسی آمریکا بنیان گذاشته شد. 
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: